محل تبلیغات شما



علی از مهد اوومده خونه. رفتم کتارش نشستم. گفتم پسرم مهد خوب بود ؟؟ میگه آره ولی معلممون خوب نبود. گفتم چرا.کفت چون سر بچها داد زد. گفتم سر تو ک داد نزد ؟؟. گفت نهههه. گفتم چرا ؟؟

 گفت چون من بچه ی خوبیم. 

قربونه بچه ی خوب

ازبیرون اوومدیم خونه. من خیلی خسته بودم ب بچها گفتم مامانیا من میرم بالا یکم دراز بکشم شماها نیاید من ده دقیقه بخابم میام پیشتون. گفتن باشه. گفتم علی جون نیای بالاها. سارا قشنگم نیای بالاها . گفتن باشه باشه .

من رفتم رو تختم دراز کشیدم ده ثانیه بعد علی اوومده بغلم خابیده دمرو. میگه مامی ماچاز بده ( یعنی ماساژم بده 

 

دوس داشتم اوون لحظه پرتش کنم از رو تخت پایینِ ولی ماچازش دادم 

بعدم یقه تیشرتمو گرفته پاشو پاشو برو بم سیب بده !!!!


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ܓ✿ خُـوش نشین ܓ✿